به گزارش الفباخبر، در حال حاضر شرایط اقتصادی ایران به گونهای است که ارتباط میان واقعیات و احساسات مردم آنچنان قوی نیست. علاوه بر سخت بودن شرایط برای مردم عادی، وضعیت برای اقتصاددانها نیز خوب نیست. یکی از بزرگترین مشکلاتی که وجود دارد این است که اکثریت مردم به رسانههای جمعی داخلی اعتماد ندارند. از سوی دیگر، رسانههایی که به صورت آزاد و مستقل کار میکنند، متصل به جایی بوده و نمیتوانیم غرض اصلی آنها را متوجه شویم. مسئله بعدی آن است که مردم در رابطه با اینکه وضعیت اقتصادی کشور چگونه است با یکدیگر اتفاق نظر ندارند.
مردم از اقتصاد کشور چه چیزی را مطالبه میکنند؟
مطالبه مردم، پیامدهای سیاسی دولت است. به عبارتی آنها تنها خواستار رسیدن به نتیجه مطلوب هستند، بدون آنکه توجهی به مکانیزمها و ساختارهای سیاسی و اقتصادی کشور داشته باشند. البته باید این نکته را خاطرنشان کرد که به دلیل پیچیده بودن اقتصاد و مناقشههایی که میان خود اقتصاددانها در رابطه با وضعیت اقتصادی کشور وجود دارد، اینکه مردم عادی صرفا مجذوب پیامدها باشند، چیز عجیبی نیست.
سرخوردگی مردم از وضعیت اقتصادی؛ مقصر تحریمها است؟
بیشک تحریمها اثر بسیار مهمی در رکود اقتصادی ایران داشته و دارند. اما باید توجه کنیم که ایران مشکلات داخلی بسیار زیادی دارد که حتی اگر تحریمی نیز وجود نمیداشت، باز هم اوضاع آنچنان مطلوب نمیبود؛ زیرا تنها تکیهگاه محکم اقتصاد ایران نفت است و اقتصاد کشور مشکلات ساختاری دارد که مانع از بهترشدن وضعیت آن میشوند.
اوضاع اقتصادی کشور نسبت به گذشته
نسبت به زمانهای گذشته، میتوان گفت که اقتصاد ایران با صرف نظر از رکودی که در سالهای اخیر داشته، رشد هم کرده است. آنچه که برای بهبود وضعیت باید انجام داد، این است که تنها به یک راه حل مقید نباشیم. زمانی که رشد اقتصادی کشور ما از درآمدهای نفتی بوده، رشد اقتصادی کشورهای دیگر به دلیل عامل نیروی انسانیشان بوده است. بنابراین آنچه را که ما باید تقویت کنیم سرمایه انسانی کشور است.
مشکل اصلی اقتصاد بیکاری است
زمانی که انسانها درس خوانده و بعد از گذراندن دوران دانشگاه وارد بازار کار میشوند، بسیاری از آنها یا کار مورد نظر خود را نمییابند و یا بیکار میمانند. به این معنا که حس بیارزش بودن در کشور خودشان به آنها دست خواهد داد چرا که از آنها برای اقتصاد کشور بهره گرفته نمیشود.
امکان از بین بردن بیکاری وجود دارد؟
دولت با چاپ پول میتواند تورم را کاهش دهد اما نمیتواند معضل بیکاری را از بین ببرد. تا به الآن، حدود سی الی چهل سال است که کشور ما انسانهایی را تربیت میکند که تنها تخصص آنها حفظ مطالب درسی و تست زدن است. فنونی که سیستم آموزش کشور بر آنها تأکید دارد، در چرخه اقتصاد جایی ندارند. در هر کجا نوشته شده است که هر فردی باید فنونی را بیاموزد که دیگری به آنها احتیاج دارد تا از جیب خود پول بدهد و مهارت فرد مقابل را بخرد. این گونه است که اقتصاد جریان پیدا میکند.
عامل تأثیرپذیری اقتصاد
مردم بیش از آن که به موارد دیگر در ارتباط با وضعیت بد اقتصادی توجه کنند به رهبران و سیاستگذاران و عملکرد آنها توجه میکنند؛ در حالی که اقتصاد صرفا از سیاستگذاران تأثیر نمیپذیرد و مقصر اصلی ویرانی اقتصادی صرفا رهبران نیستند. اقتصاد ماشین پیچیدهای است که تنها راننده در حرکت آن نقش ندارد.
بیشتر مشکلات ایران اقتصادی است
به دلیل آنکه حتی مسائل غیر اقتصادی نیز به نوعی با اقتصاد آمیخته شده است باید بگوییم که مشکلات عموم مردم ایران اقتصادی است. بنابراین درک عمومی از اقتصاد برای حل مشکلات این حوزه بسیاری ضروری است.
جهتدهی به مطالبه مردم
جهتدهی به مطالبهگری مردم کار سختی است. برای آن که این امر تحقق یابد باید چه کنیم؟
ما میتوانیم با دادن اطلاعات و ایجاد فرصتهای مناسب برای مردم که بتوانند تجربه کنند و بیاموزند به آنها کمک کرده تا مطالبههایشان را به درستی مطرح کرده و در مقابل پوپولیستها قرار نگیرند.
پوپولیستها در کمین هستند
از آنجایی که مردم به دنبال نتایج کارها و وعدههای سیاستگذاران هستند، عدهای با یافتن سادهترین شیوه برای رسیدن به خواست مردم خود را نزد آنها محبوب میکنند.
مردم چه چیزی را باید مطالبه کنند؟
در ابتدا مردم برای مطرح کردن و یافتن خواستههایشان باید از یک رفاه حداقلی برخوردار باشند تا بر اثر تجربه متوجه چیزی که میخواهند شوند. سپس آنها باید بتوانند در مورد مسائل اقتصادی موجود در کشورشان صحبت کنند که در حال حاضر در کشور ما این امکان وجود دارد.
انتهای پیام