به گزارش الفباخبر، امروزه آمار ازدواج به ميزان قابل توجهی كاهش يافته است. مشکلاتی بر سر راه جوانان وجود دارد که افراد را برای شروع زندگی مشترک دچار تردید میکند.
بسیاری از جوانان بهخاطر ترس از ازدواج، تنها ماندن را ترجیح میدهند و ازدواج را به میانسالی موکول میکنند. تاخیر در ازدواج می تواند آسیبهای روحی و روانی، اجتماعی و اعتقادی به افراد وارد کند.
از طرفی انتخاب همسر از مهمترین تصمیمات فرد در زندگی است، زیرا سنخیت فرد با فرد مقابل میتواند درک متقابل را بالا برده و از افزایش طلاق جلوگیری کند.
بنابر آخرین آمار ثبت احوال کشور، 127318 ازدواج در نیمه نخست سال 99 ثبت شده است و در بهار این سال تعداد 34659 طلاق به وقوع پیوسته که نسبت میان این دو واقعه به بیش از 3 ازدواج به ازای هر طلاق اشاره دارد.
عوامل ایجاد طلاق
اقتصادی: یکی از مسائل مهم به تاخیر انداختن ازدواج مسئله بیکاری است که با توجه به تورم موجود و نبود و یا کمبود شغل و اخیرا نیز شیوع کرونا باعث شده که بسیاری از افراد شغل خود را از دست داده و خانه نشین شده و این عامل نیز مزید برعلت است. یکی دیگر از عواملی که تمایل به ازدواج را در جوانان کمتر کرده است، نبود مسکن مستقل است؛ با توجه به اینکه قیمت خانهها سر به فلک کشیده جوانی که بیکار است چگونه مسکن گران قیمت تهیه کند.
بر اساس تحقیقات احتمال طلاق در همسرانی که هفتهای یکبار بر سر مشکلات مالی با هم دعوا میکنند ۳۰ درصد بیشتر از سایر زوجها است.
عوامل فرهنگی: تجملگرایی و توقع بی جا از طرف مقابل و همچنین دخالت بی مورد اطرافیان و درک نکردن طرف مقابل آسیبهایی وارد میکند که یکی از آنها بالا رفتن سن ازدواج است. تجملگرایی یعنی علاقه انسان به زرق و برق که این خواسته بیجا باعث ضربه زدن به بنیان خانواده میشود.
مصرفگرایی و تقلیدهای ناصحیح، ترسهای شدید از قضاوت دیگران و آرزوهای سرکوب شده والدین باعث شده بسیاری از جوانان علیرغم هزینه زیادی که برای برپایی مراسم عروسی و جهیزیه میکنند، زندگی مشترکشان به جدایی ختم شود.
اختلاف فرهنگی و طبقاتی دو طرف است. اگر از ابتدا و پیش از ازدواج به این مطلب مهم و بنیادی توجه نشود و با وجود اختلافی این چنینی، ازدواج صورت گیرد، امکان ادامه این رابطه زوجیت وجود نخواهد داشت.
عوامل اجتماعی
اعتیاد: در اغلب بهتنهایی برای زندگی مشترک مشکلساز نیست، اما عوارض ویرانگر آن میتواند زندگی را از هم بپاشد. بهعنوان مثال فرد معتاد (خواه الکل خواه مواد مخدر) ممکن است دروغگو باشد یا دزدی کند و بنابر این با قانون مشکل داشته باشد. این رفتارها سبب فشار عاطفی و روانی در همسران این افراد میشود. البته گاهی افراد این توانایی را دارند که در کنار همسر معتاد خود زندگی کنند و از نظر عاطفی او را حمایت کنند ولی اغلب افراد به خاطر سلامت روحی خودشان هم که شده طلاق میگیرند. تأثیر ویرانگر اعتیاد در مطالعهای که در سال ۲۰۱۴ انجام گرفت بهخوبی نشان داده شد. بر اساس این مطالعه آمار طلاق در افراد معتاد به الکل ۱۵,۵ درصد بود که آمار قابل توجهی است.
شبکه های اجتماعی: فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و سایر رسانههای اجتماعی نقش بسیار مهمی در طلاق ایفا میکنند. مطالعهای در سال ۲۰۱۵ انجام شد نشان داد که از هر ۷ مورد، یک نفر به دلیل اعتیاد همسرش به رسانههای اجتماعی طلاق میگیرد. در این مطالعه از هر ۴ نفری که مورد بررسی قرار گرفتند، حداقل یک نفر پاسخ میداد که تقریبا هفتهای یکبار جروبحثهای خانوادگیشان به رسانههای اجتماعی مربوط میشود. اگرچه این دلیل بهندرت از عوامل اصلی طلاق بهشمار میرود، با این حال جنگ و دعواهای بیپایان بر سر رسانههای اجتماعی میتواند زمینه را برای طلاق فراهم کند.
خیانت: بسیاری از دختران و پسران اظهار دارند با توجه به اینکه موارد طلاق بر حسب خیانت رو به افزایش است مجردی را ترجیح می دهند.
چند پیشنهاد برای کاهش طلاق
1- برقراری کلاسها یا جلسات مشاوره اجباری پیش از ازدواج برای راهنمایی زوجهای جوان
2- اعطای وام برای تشویق جوانان به ازدواج، با بهره کم و از مشکلاتی که بانکها از اعطای وام بکاهند.
3- تمهیداتی برای رفع اعتیاد به انواع مواد مخدر باید اندیشیده شود.
4- ایجاد شغل برای افرادی که به هر دلیلی بیکار شدند.
5- تمرکز زدایی در زمان فعلی عدم امکانات در روستاها و شهرهای کوچک به نحوی شده که بسیاری افراد تنها جهت انجام برخی امور عادی زندگی خود، ناگزیر از سفر به شهرهای بزرگ و به ویژه تهران هستند، در حالی که اگر امکانات مراجعه به پزشک، خرید دارو، بستری شدن در بیمارستان، شغل مناسب و برخورداری از بیمه در شهرستانها و حتی در روستاها ایجاد شود، بسیاری از افراد را از سردرگمی نجات می دهد و از تعداد افرادی که به دلایل اشاره شده شهر و دیار خود را به امید یافتن کار و یا خرید دارو و غیره رها می کنند، کاسته می شود. در نتیجه گرانی بیش از حد و ازدحام و کمبود مسکن در تهران و سایر شهرهای بزرگ کاهش می یابد و به این ترتیب از تعداد جدایی ها هم، که در این گونه شهرها بیشتر به چشم می خورد کاسته می شود.
6- برقراری مجدد مقرراتی در خصوص نامزدی و دادن امکان نشست و برخاست طرفین با یکدیگر با نظارت خانواده آنها و در محیطی سالم، به نحوی که طرفین پس از این معاشرت و آمد و شدها، اگر زمینه مناسبی را برای ازدواج با یکدیگر فراهم نبینند، بتوانند به راحتی راه خود را از یکدیگر جدا کنند و از ابتدای زندگی بحث طلاق پیش نیاید.
7- تامین مسکن با قیمت مناسب از سوی دولت برای اقشار کم درآمد، که خوشبختانه در این خصوص مسکن مهر نور امیدی را در دل این گونه افراد ایجاد کرد ، اما پس از مدتی کار به صورتی که مقرر شده بود ادامه نیافت و از یک سو قیمت ها به رغم این که قرار بود افزایش نیابد، بالا رفت و از سوی دیگر بی توجهی به مصالح به کار رفته و نحوه ساخت، موجب ایجاد نارضایتی بسیاری از این عزیزان را فراهم کرد.
بنابراین باتوجه به عواملی که گفته شد بیکاری و عوامل اقتصادی از دلایل عدم ازدواج بسیاری از جوانان است.
درگذشته طلاق به ندرت رخ می دهد و زندگیها دوام بیشتری داشت. ولی امروزه به دلایل مختلف از جمله افزایش فشارروانی داشتن مهارت حل مساله از دیگرعوامل موفقیت در ازدواج است؛ پرورش این مهارت از کودکی وچگونگی روبه رو شدن با مشکلات حلال بسیاری از مشکلات در آینده است.
انتهای پیام